سال جدید همیشه با فکر کردن به کارهایی که تو سال گذشته کردیم و درسهایی که ازش گرفتیم و هدفهایی که برای سال جدید در نظر داریم شروع میشه. من کیفیت سالی که گذشت رو از تغییرات درونیی که کردم میسنجم. برای من، هدفهای سال جدیدم از شنل الهام میگیره. قبلا یه پست راجع به شنل و تاثیراتی که شنل روی دنیای مد و متحول کردنش گذاشته بود نوشتهم ولی جدای فشن، شنل تو جنبههای دیگه هم برام الهام بخش بوده.
تا قبل از مطالعه کارهای شنل، فقط زیبایی و کیفیت محصولهای شنل رو تحسین میکردم. ولی بعد از اون شخصیت و کارهای خود گابریل شنل بود که رو من تاثیر گذاشت و بیشتر از قبل تحسینش کردم. الان وقتی به الگو و شخص تاثیرگذار تو زندگیم فکر میکنم، شنل یکی از کساییه که تو ذهنم مییاد. آدمی خودساخته که سر باورها و اعتقاداتش ایستاد و انقلابی در پوشش زنها در قرن بیستم ایجاد کرد. اون رویاها و آرزوهای زنهای اون دوره رو به روش خودش به واقعیت تبدیل کرد و اونهارو از کلیشه و یکنواختی آزاد کرد.
شنل به دنیا نشون داد که زیبایی در لباسهای تنگ و کرستدار نیست. میشه راحت و آزاد لباس پوشید و همچنان زیبا بود. زمانی که زنها برای زیبا شدن صورتشون رو با پودر به صورت اغراق آمیز سفید میکردن و پوست برنزه رو برای کارگرها و افراد فقیر میدونستن، رفت لب ساحل و آفتاب گرفت و آزادانه با پوست برنزه بدون ترس از قضاوت شدن گشت. آستینها رو آزاد، دامن رو کوتاه و شلوار رو مد کرد و به زنها توانایی راه رفتن و حرکت کردن و حتی نفس کشیدن! داد. رنگ مشکی رو که فقط برای عزاداری میپوشیدن رو به لباسهای روزمره وارد کرد و نشون داد همه رنگهارو میشه پوشید. اون زنهارو از بند و زنجیری که به خودشون برای جلب توجه و زیبایی مصنوعی بسته بودن آزاد کرد.
تغییرات درونی من
من تا چندسال پیش همیشه دنبال این بودم که همه از من راضی باشن. اول از پدرم شروع شد که برای راضی کردن اون راهی رو رفتم که اون دوست داشت. حتی بیشتر. یه جایی سرنوشتم رو قبول کردم و تصمیم گرفتم عین پدرم کارمند شم و زندگی کارمندی رو هرچند ازش متنفر بودم قبول کنم و رفتم کار کردم. چرا؟ چون بهم گفته بودن داشتن یه شغل خوب و با حقوق خوب کافیه و مهم نیست کاری که میکنی رو دوست داری یا نه. چون هیچکس کاری که میکنه رو دوست نداره و زندگی همینه. وقتی فهمیدم پدرم هیچوقت قرار نیست از من راضی باشه و همیشه یه بهانه برای راضی نبودن داره، خیلی دیر شده بود و ۵ سال از عمرم رو صرف کاری کرده بودم که دوست نداشتم و نتیجهش کمبود اعتماد به نفس شدید شد.
بعد تو رابطههای دوستیم. همیشه کسی که سریع میبخشید و در مقابل هروقت رفتاری ناراحتم میکرد هیچی نمیگفت، من بودم. چون میترسیدم از من ناراحت شن و بیشتر وقتها مطابق میل اونها رفتار میکردم و در مقابل چی به دست اوردم؟ کمبود اعتماد به نفس.
بعدتر وقتی وارد رابطه با پسرها شدم، تا فهمیدم کسی که هی میگه دماغت رو عمل کن و فاصله بین دندونهات رو درست کن چون تو دختری و دختر باید بی نقص باشه و من پسرم و مهم نیست چه شکلی باشم رابطه درستی نیست، دیر شده بود و کمبود اعتماد به نفسم بیشتر شده بود.
خیلی وقتها بهم گفتن موهات شبیه گوسفنده و موهام رو صاف کردم. وقتی آرایش نمیکردم ازم میپرسیدن مریضی؟ چرا رنگت پریده؟ برای همین دیگه تا سر خیابون هم میرفتم آرایش میکردم.
از اون طرف از مرگ خیلی میترسیدم. ولی این خود مرگ و تموم شدن زندگی نبود، ترس از این بود که کارهایی که دوست دارم رو نکرده باشم و از زندگیم لذت نبرده باشم. واقعا چه اهمیتی داره حتی همه دنیا از من راضی باشن وقتی من از خودم راضی نیستم؟ وقتی کاری که دوست دارم رو نمیکنم؟ من وقتی همه اینهارو فهمیدم اعتماد به نفسم زیر صفر بود. از اول و کم کم خودم و اعتماد به نفسم رو ساختم و هنوز هم دارم روش کار میکنم.
واقعیت اینه که من بی نقص نیستم. هیچکس بی نقص نیست. دارم یاد میگیرم خودم رو همونطوری که هستم دوست داشته باشم. با پوست رنگ پریدهم و فاصله بین دندونهام و قد کوتاهم. همونطوری که شنل میگه
Elegance comes from being as beautiful inside as outside.
پس عجیب نیست اینقدر شیفته و علاقهمند به شنل شم و جدای فشن، شخصیت و عقایدش هم برام الگو شه. این چیزیه که راجع به فشن و به خصوص فشن شنل دوست دارم. فشنی که نشون بده همونطوری که هستی زیبایی. زیبایی از شخصیت خود ما مییاد و نشون داد زیبایی در اعتماد به نفسه نه در معیارهایی که جامعه برای ما تعیین میکنه. چیزی که باعث متمایز بودن و خاص بودن میشه این نیست که خودمون رو طبق معیار زیبایی که مده درست کنیم. اینکه خودمون باشیم مارو زیبا میکنه.
ویدیوهای Inside CHANEL
تو جستجوهام، یه سری ویدیو پیدا کردم که راجع به شنل بیشتر توضیح میده و شمارو با میراث و عقایدش و کارهایی که کرده به شیوه خیلی جذاب توضیح میده. شاید برای شما هم مثل من الهام بخش باشه و کمکتون کنه تو سال پیشرو بیشتر خودتون باشین و خودتون رو بیشتر دوست داشته باشین. ویدیوهای قسمت سیزدهم و هجدهم، ویدیوهای مورد علاقه من بودن. در ادامه همه ویدیوهارو میتونید ببینید.
قسمت اول: CHANEL N°5 – For the first time
قسمت دوم: Marilyn and N°5
قسمت سوم: Chanel and the diamond
قسمت چهارم: The jacket
قسمت پنجم: Coco
قسمت ششم: Mademoiselle
قسمت هفتم: Gabrielle Chanel
قسمت هشتم: Coco by Karl
قسمت نهم: CHANEL by Karl
قسمت دهم: THE LION
قسمت یازدهم: THE COLORS OF CHANEL
قسمت دوازدهم: PARIS BY CHANEL
قسمت سیزدهم: Haute Couture
قسمت چهاردهم: THE VOCABULARY OF FASHION
قسمت پانزدهم: THE SELF PORTRAIT OF A PERFUME
قسمت شانزدهم: THE CAMELLIA
قسمت هفدهم: THE PARADOXES OF CHANEL
قسمت هجدهم: GABRIELLE, A REBEL AT HEART
حرف آخر
به هر حال چه شنل الگو شما باشه چه نباشه، همهمون باید ازش متشکر باشیم که الان با کرست تنگ دور کمرمون مشغول خوندن و نگاه کردن به این ویدیوها نیستیم :))
به نظر شما شنل تو این مسیر خوش شانس بود که معروف شد یا شانس رو به وجود آورد؟ نظرتون رو راجع به این سوال و همچنین ویدیوها بهم بگین. کارها و عقاید شنل چه تاثیری روی شما گذاشت؟
سلام نسترن جون….چقدرشبیه الان منه گذشتت…احساس میکنم دارم مریض میشم…بی فروغ شدم وخسته. ..اعتمادبه خودموازدست دادم…میشه کمکم کنی تاپیداکنم خودمو؟
خیلی بده که من هنوز نتونستم اونقدر که تو از خودت راضی هستی و اينجور طرز فکر درمورد خودت داری رو داشته باشم، بااینکه شغلی رو دارم که واقعا دوستش دارم،مشکل هایی اگه توزندگیم باشه جوری نیست که نشه حلش کرد،واقعا خوش به حالت که فهمیدی هدفت چیه 🙂
درباره شنل به نظر من خودش شانسش رو به وجود آورد،چون خیلی باور داشت به خودش و نظرش،درضمن هدفش براش الویت داشت و اگه بهش نمیرسید تا جایی که میتونست براش میجنگید.
این فقط برداشت شخصی من درباره شنل بود