چطوری مشکل چی بپوشم رو حل کردم

بعد از خوندن این تیتر اولین راه حلی که به ذهن‌تون می‌رسه و فکر می‌کنین می‌خوام راجع بهش صحبت کنم چیه؟ خرید لباس‌های بیشتر؟

بذارین اول داستان خودم رو تعریف کنم تا بعد به راه حلی که براش پیدا کردم برسیم.

معیار‌هام برای خرید در گذشته

من قبل از این‌که به فشن و طراحی لباس علاقه‌مند شم و برم دنبالش، عاشق لباس و خرید بودم. خب البته این برای خیلی‌ها شاید عجیب نباشه، اکثرا عاشق خریدن. ولی من از مقدار نرمال و متوسط بیشتر خرید می‌کردم و می‌شه گفت به خرید کردن معتاد بودم.

سال ۹۰ یا ۹۱ بود که من اولین تجربه کار کردن رو کسب کردم. تو یه شرکت استخدام شدم و به نسبت این‌که در حال تحصیل بودم، تجربه قبلی نداشتم و سنم کم بود، حقوق خوبی می‌گرفتم. ولی اصلا نمی‌تونستم پس انداز کنم چون بیشتر حقوقم رو خرید می‌کردم. کاری نداشتم که الان به همچین کفش یا لباسی احتیاج دارم یا نه، چون قشنگ بود باید می‌خریدمش.

بعدتر، جز قشنگی، ارزونی هم به آپشن‌های خرید اضافه شد. چون تخفیف خورده بود باید می‌خریدمش! شاید یه روزی خواستم برم جایی و  به دردم میخورد.

یک سال بعد من از اون شرکت اومدم بیرون. طبیعتا چون دیگه حقوق نداشتم این عادتم هم باید از بین می‌رفت ولی همچنان باهام بود و با اومدن برند‌هایی مثل ال سی و کوتون و… کلا برند‌هایی که لباس‌های ارزونی داشتن، این عادت بدتر هم شد. تو دید اول به نظرم میومد خرید یه تی‌شرت ۲۹ تومنی یه معامله خوبه و ۲۹ تومن از حسابم کم شه اتفاقی نمیوفته. ولی همین ۲۹، ۳۹، ۴۹ تومن‌ها باعث می‌شد آخر ماه نفهمم چطوری پولم تموم شده.

بعد برای این‌که خودم رو دلداری بدم که کار اشتباهی نکردم، می‌گفتم خب حداقل بخوام برم جایی مشکل چی بپوشم ندارم. ولی برعکس بود و هر دفعه می‌خواستم برم جایی نمی‌دونستم چی بپوشم و خیلی وقت‌ها دوباره می‌رفتم خرید می‌کردم.

Image credit: data.whicdn.com
Image credit: data.whicdn.com

در کل تو یه حلقه باطل بودم که خرید می‌کردم، نمی‌دونستم چی بپوشم، پس دوباره می‌رفتم خرید می‌کردم و باز نمی‌دونستم چی بپوشم…

چی باعث شد عادت خریدم رو ترک کنم

سه تا چیز باعث شد که من تصمیم بگیرم این عادتم رو ترک کنم:

  1. همیشه اندازه همون ماه ( و یا حتی کمتر ) موجودی داشتم و هیچ‌وقت نمی‌تونستم پس‌انداز کنم
  2. اتاقم پر لباس و وسایلی شده بود که خیلی وقت‌ها از وجودشون خبر نداشتم ولی همچنان مشکل چی بپوشم داشتم
  3. فهمیدم لباس‌هایی که می‌خرم چطوری تولید می‌شن.

موضوع اینه که همیشه برام سوال بود که فلان برند چرا اینقدر ارزونه ولی دنبال جوابش نرفتم. مستند “The True Cost” که راجع به صنعت فست فشنه جوابم رو داد.

The True Cost
The True Cost

در  سال ۲۰۱۳ کارخانه تولید پوشاک پلازا در داکا بنگلادش فرو ریخت و باعث کشته شدن بیش از هزار نفر شد که مرگبارترین حادثه تولید پوشاک در تاریخ شد و باعث جلب توجه مردم جهان و همچنین فیلمساز، اندرو مورگان به صنعت فست فشن شد. این مستند بیننده رو از کت واک ها و تبلیغات، به کارخانه‌های پوشاک در بنگلادش و کلمبیا می‌بره. جایی که کارگران با دستمزد خیلی کم بدون بیمه و حقوق بازنشتگی در بدترین شرایط محیط کار مشغول درست کردن لباس برای برندهای فست فشن معروفند. کارگرانی که اعتراضشون به وضعیت بد محیط کار و حقوق نامناسب توسط کسی شنیده نمیشه. اینجاست که زیبایی مدل‌‌هایی که لباس‌هارو  پوشیدند با فقر کارگرهایی که اون‌هارو تولید می‌کنند در تضاد قرار می‌گیره.

به غیر از اون، ضررهایی که کارخانه‌های تولید کننده به محیط زیست می‌زنه و استفاده از مواد شیمیایی برای تولید پنبه نشون داده میشه که باعث تولد نوزاد‌های ناقص و سرطان و بیماری‌های مختلف برای مردم ساکن اون منطقه میشه و باید همین حقوق کم هم صرف هزینه‌های درمان کنند.

این مستند نشون میده که چطوری با این صنعت فقط صاحبان برند پولدار میشن. هرچند قیمت لباس‌ها خیلی پایینه ولی مردم روز به روز مصرف‌‌گراتر و در نتیجه فقیرتر میشن. در آخر یکی از کار‌گرها یه حرفی زد که واقعا روم تاثیر گذاشت. گفت:

لبا‌س‌هایی که شما می‌پوشین با خون ما درست می‌شه.

شما الان این رو خوندین موهای تنتون سیخ نشد؟

image credit: observer.com
image credit: observer.com

بعد از دیدن این مستند تصمیم گرفتم از این به بعد فقط در صورتی که به چیزی احتیاج دارم خرید کنم. احتیاج هم اینطوری تعریف کردم که اگه نخرم چیزی ندارم بپوشم. البته گفتنش آسون بود و هربار که میرفتم پاساژ یه سکته خفیف از دیدن خیلی از لباس‌ها می‌کردم. راستش رو بخواین یکی دوباری هم از دستم در رفت و بعدش اینقدر عذاب وجدان گرفتم که اصلا ارزشش رو نداشت. برای این‌که دیگه این اتفاق نیوفته به لباسه و دوختش نگاه می‌کردم و حرف اون زنه یادم میومد: این لباس‌ها با خون ما درست می‌شه (بازهم موهای تنتون سیخ نشد؟‌)

از طرفی وقتی چیزی که احتیاج داشتم رو می‌خواستم بخرم، خیلی می‌گشتم تا چیزی که واقعا دوست داشتم رو بخرم. چون این دفعه قراره مدت بیشتری باهام بمونه و دیگه چیز مشابه اون و تکراری نخرم دیگه، درسته؟ حتی شده گرون‌تر و از یه برند درست حسابی می‌خریدم که جدای قشنگی کیفیتش هم بالا باشه. بعد از یه مدت دیدم فقط همین لباس‌هایی که تازه خریدم رو هی دارم به چند مدل مختلف ست می‌کنم و می‌پوشم و خیلی وقته سراغ لباس‌های قبلیم نرفتم. از همه بهتر و مهم‌تر، مشکل چی بپوشم ندارم!

فهمیدم قبلا موضوع ارزونی و حراج و ذوق زدگی از خرید باعث شده بود که فقط یه چیزی بخرم که داشته باشم، نه چیزی که واقعا دوست دارم. و این باعث شده بود که اینقدر حجم لباس‌هام زیاد شه که نتونم اون لباس‌هایی که واقعا دوست داشتم رو بینشون ببینم و پیدا کنم.

تصمیم جدید و تغییر عادت

بعد از فهمیدن این موضوع همه اون لباس‌هارو از تو کمدم در اوردم. شاید جمعا نزدیک ۱۰۰ تا مانتو و شلوار و لباس‌هایی که خیلی وقت بود دیگه نمی‌پوشیدم گذاشتم کنار و فقط لباس‌هایی که خیلی دوست داشتم رو نگه داشتم. البته این‌کار هم اصلا راحت نبود. دل کندن از خیلی‌هاشون سخت بود و من سه بار این عملیات پاکسازی رو انجام دادم تا آخر فقط اون‌هایی که دوست داشتم موندن.

Image credit: experthometips.com
Image credit: experthometips.com

جز حل کردن مشکل چی بپوشم، حس خوبی هم داشت. این‌که برخلاف جریان فست فشن که می‌خوان بگن ببین این لباس چقدر بهت میاد، ببین با قیمت ارزون چه لباس خوبی می‌تونی بخری و در واقع اونا تورو کنترل کنن که چی بپوشی تا پول تو جیب خودشون بره، با کنترل کردنش می‌تونیم نشون بدیم این ماییم که تصمیم می‌گیریم چی بپوشیم و چی بهمون بیاد. اینطوری به سبک و استایل مخصوص خودمون نزدیک‌تر می‌شیم. چون با دقت بیشتر لباس‌هامون رو انتخاب می‌کنیم. قدیم‌ها که صنعت فست فشن و لباس‌های آماده پوشیدن وجود نداشت، این مشکل هم نبود. چون مردم باید لباس‌هاشون رو می‌دادن خیاط بدوزه و هزینه پارچه و خیاط هم زیاد بود. در نتیجه لباس‌های کم ولی کاربردیی داشتن.

ضمن این‌که واقعا فایده‌ای نداره و یه چرخه باطل و بی هدفه. این سبک خرید سریع و هیجانی باعث می‌شه هیچ‌وقت رضایت درونی رو تجربه نکنیم و بیشتر تمایل به خرید کردن داشته باشیم تا به اون حس برسیم. ولی اون حس رضایت با این سبک خرید به وجود نمیاد.

توصیه من به کسایی که میخوان عادت خریدشون رو تغییر بدن

خرید کم ولی به صرفه، حس رهایی بهتون می‌ده. رهایی از حس عذاب وجدان بعد از خرید‌های الکی‌ای که کردین. رهایی از این‌که همیشه نگران کم اوردن پول باشین. رهایی از این‌که دلتون می‌خواد بیشتر بخرین چون حس می‌کنین کافی نیست.

تعداد لباس‌هایی که می‌خواین نگه دارین مهم نیست. یعنی داشتن لباس به تعداد زیاد چیز بدی نیست چون لباس نقش مهمی تو زندگی همه‌مون داره ولی این طرز تفکر که اگر بیشتر داشته باشیم، بیشتر حق انتخاب داریم پس همین‌طوری به کمدمون لباس اضافه کنیم اشتباهه. زمانی که تصمیم بگیرین این تغییر رو تو زندگی‌تون ایجاد کنین، متوجه می‌شین منظورم از لباس‌هایی که واقعا دوست دارین چیه!

این موضوع هم بگم که من هدفم این نبود بگم کلا خرید از برند‌های فست فشن رو تعطیل کنیم و بریم از برند‌های گرون خرید کنیم. مسلمه که همه ما اونقدر پول نداریم که یهو یه مبلغ خیلی زیادی که باهاش خیلی کار‌های دیگه می‌تونیم بکنیم رو بدیم برای یه تیکه لباس و باز هم تا آخر ماه بی پول شیم. خرید از همون برند‌هارو بدون هیجان‌زدگی و با فکر انجام بدیم و قبل از انتخاب هر لباس ببینیم واقعا بهش نیاز داریم؟ (لازمه بازهم به اون جمله معروف اشاره کنم یا کافیه؟)

این موضوع گاهی وقت‌ها هنوز هم میاد سراغم و  وسوسه می‌شم خرید کنم. من دو نفر رو مسئول این کردم که در مواقعی که دیگه واقعا نمی‌تونم جلوی خودم رو بگیرم و دارم می‌رم به سمتی که چیزی که احتیاج ندارم بخرم، بهشون زنگ بزنم و اون‌ها منصرفم کنن :)) بهرحال وقتی معتاد به هرچیزی باشین امکان لغزش زیاده و اگر این لغزش پیش بیاد ممکنه دوباره تو همون چرخه مریض بیوفتین.

در آخر:

من نسترن هستم، یک سال و نیمه که ترک کردم و پاک پاکم :))

You may also like

Subscribe
به من اطلاع بده وقتی
guest
14 نظرات
قدیمی‌ترین
جدیدترین
Inline Feedbacks
View all comments
hanico
hanico
7 سال پیش

مرسی نسترن جون از مطالبی که در اختیارمون گذاشتی که برای همه از جمله خودم کاربرد داره و مفیده??

نسرين
نسرين
7 سال پیش

سلام نسترن جان من نسرين هستم و تو اينستاگرام فالوت ميكنم ولي پستاي سايتتم گه گاه ميخونم واتفاقا از اين يكي خيلي خوشم اومد، راستش منم تا يك سال پيش اين مشكل رو داشتم ولي خيلي اتفاقي با يه سايتي آشنا شدم به اسم be more with less كه يه خانم خارجي پشتشه و شديدا به سبك مينيماليسم اعتقاد داره، خيلي مطالب جالبي راجبه اينكه ما چطور با سختي زياد پول درمياريم وچقد راحت اين پول رو كه درواقع عمرمون هست بابت خريد لباس و اكسسوري هدر ميديم. راستش من چندبار تو چالش هاشون شركت كردم ولي خيلي نتونستم پابند باشم چون روحيه من خيلي با مينيماليسم سازگار نيست ولي مثل تو بعد از خوندن مطالب اون سايت هربار ميرم خريد جمله هاش يكي يكي جلو چشمام رژه ميرن، الان خيلي حساب شده تر خريد ميكنم، باخودم ميگم مانتوي ٥٠تومني… ادامه دیدگاه »

مرضيه نوربخش
مرضيه نوربخش
7 سال پیش

مرسي نسترن جان?

محمد
محمد
7 سال پیش

مطلب خوبی بود قسمت اول کمی خنده دار بود برام، خدا رو شکر من هیچ وقت مشکل چی بپوشم نداشتم و ندارم چون عادت کردم به عنوان مثال از 2 تا شلوارم تا یکیشون خراب یا پاره نشن شلوار سومی نمیخرم، یعنی فقط جایگزین میکنم، البته این بحث فقط توی شلوار، کت و پالتو صادق هستش و پیرهن و تی شرت زیاد دارم، مطلب خیلی خوبی بود مخصوصا اشاره به مستند، فونت جدید سایتت هم مناسبه، قبلی چنگی به دل نمی زد، در ضمن یه فکری هم برای قالب بکن! عصر خوش

Zasna
Zasna
7 سال پیش

با خوندن اون جمله موهای تنم سیخ نشد اما واقعا قلبم به تپش افتاد.خیلی ناراحت شدم. چه دنیای نامردی داریم. مطلب جالبی بود.پنجره ای به این دنیای بی رحم برام باز شد.ممنونتم.

sama
sama
7 سال پیش

مطلب خیلی خوبی بود.‌مشکلی بود که خودم هم درگیرش بودم و مدتی هست که در تلاشم حلش کنم و رها شم..از اونجایی هم که خودم تو یه کارخونه تولید پوشاک کار می کردم خیلی از مشکلات کارگرا رو دیدم و لمس کردم…تلنگر خوبی بود که خیلی چیزا دوباره بهم یادآوری شه…ممنونم 🙂

زهرا
زهرا
6 سال پیش

عالی بود نسترن مرسی

سعاد
سعاد
6 سال پیش

مطلب جالبی بود. منم تو ترکم البته زیاد معتادش نبودم ولی همیشه حس میکردم چیزهایی میخرم که بدردم نمیخورن و به این امید میخرم که ممکنه یه روز بدردم بخوره هفته پیش باز لغزیدم ویه مانتو که تو اف بود و هم اینکه با این توجیه که من از این رنگ مانتو تا حالا نداشتم ، خریدم ؛ بعدش یک عذاب وجدان شدیدی گرفتم

گیلزاد
گیلزاد
6 سال پیش

من هیچ وقت معتاد خرید لباس نبودم.تا عمیقا احتیاج به لباسی نداشته باشم نمیخرم.مثلاالان دوتا جین دارم فقط.سه تا شال و روسری که استفاده میکنم و…مثلا شال و کیف ثابت میمونه بقیه هماهنگ با اون انتخاب میشن.بخاطر همین مثلا تامدت هاااا احساس نیاز به رنگ یا مدل جدید ندارم.خیلی هم برابیرون رفتن رها ترم هم دغدغه انتخاب و این داستان هارو ندارم.البته تنها استثنا جورابه که خب اونم شایداز شکل افتاده باشه بنا به علاقم دلم نمیاد کنار بزارم وقتایی که مجبور نیستم کتونیمو دربیارم میپوشم تعدادشون بیشتره :))).اگه دلم دیدن مدلای جدیدبرند ها رو بخواد وقتی کارتم دوراز دسترسه میرم توسایتا مدلا رو نگاه میکنم و همین :))

نرگس
نرگس
6 سال پیش

مرسی عالی بود،
من هم بعد از خوندن کتاب کن ماری این عادت بدم رو محدود کردم،
نمیدونم میتونم بگم پاک پاکم یا نه 🙈

fariba
fariba
5 سال پیش

نسترن جون من باید چطوری ازت تشکر کنم؟ ارزش خوندن رو داشت ممنونم ازت

ندا
ندا
4 سال پیش

سلام مطلب جالبی بود ممنون ولی فکرمیکنم یه عامل دیگه هم وجود داره ک هرچی لباس میخریم فکرمیکنیم کمه و اون اینه ک بلد نیستیم چجوری ستشون کنیم اگه بلد باشیم درست لباسهارو باهم ست کنیم ترکیب های زیادی به وجود میان ک با یه تعداد کم لباس کلی استایل متفاوت داریم من دلم میخواد فروشگاه های پوشاک از حالت فروش تک محصولی دربیان و تن مانکن هاشون یه استایل کامل رو بپوشونن و ماهم کل اون استایل رو بخریم هرچند ک الان بیشتر شدن این فروشگاه ها ولی هنوز کمن مخصوصا تو شهرستانها مثلا من یه بلوز یا شومیز رو می.بینم و خوشممیادمیخرم و میذارم توکمد ولی موقع مهمونی وقتی میخوام بپوشمش نمیدونم باچی ستش کنم پس یا نمپوشمش یا بایه لباس اشتباه میپوشمش ک درهرصورت باعث میشه فکرکنم لباسای بدی میخرم وباید برم دوباره بخرم برای این مشکل… ادامه دیدگاه »