اول که شروع به درست کردن لیست فیلمهای راجع به فشن و طراحی لباس کردم، بیشتر قصدم فیلمهایی بود که لباسهاشون تاثیر زیادی روی دنیای فشن گذاشتن. مثل فیلم قبلی The women که بررسیش کرده بودم. ولی تصمیم گرفتم فیلمهایی که موضوع فشن هم دارن بهش اضافه کنم.
کل داستان این فیلم راجع به فشنه و جدای اون راجع به یکی از مشکلهایی که شاید خیلی از ماها داشته باشیم صحبت میکنه: اعتیاد به خرید!
اگر نگیم همه، خیلیها عاشق خرید کردنن. حتی برای بعضیها تراپی به حساب مییاد. یعنی تا احساس ناراحتی کردن با خرید یه چیز حتی کوچیک خودشون رو خوشحال میکنن. Window Shopping هم که خودش یه تفریح به حساب مییاد که حتی وقتی قصد خرید یا پول خریدن چیزی رو نداری، باز هم دوست داری بری مراکز خرید و فقط لباسها، کیفها و کفشهارو نگاه کنی.
شمارو نمیدونم ولی من موقع رد شدن از ویترین مغازهها گاهی وقتها حس میکنم مانکنی که لباس تنشه داره باهام صحبت میکنه. میگه ببین این شلواری که پامه چقدر با اون بارونی کرمه خوب میشه. تازه این کیفه رو ندیدی با اون کفشه بپوشی… آخ آخ..
ولی خب من خیلی وقته دارم تلاش میکنم تا وقتی به چیزی احتیاج ندارم خرید نکنم. البته بعضی وقتها هم از دستم در رفته ولی خب در مجموع تلاش موفقیت آمیزی بوده.
نقش اول این فیلم یعنی Rebecca Bloomwood با بازی Isla Fisher، اما نمیتونه در مقابل اصرار مانکنهای پشت ویترین مقاومت کنه و همش مشغول خرید کردنه و به هیچ حراجی نه نمیگه که این خودش موضوع اصلی داستان و مشکلاتی که این رفتارش در ادامه براش درست میکنهست.
طراحی لباس این فیلم رو Patricia Field به عهده داشته که خیلی خوب از عهده میکس کردن رنگها و پارچهها برای شخصیت ربکا و طراحی لباس براساس شخصیتهای دیگه فیلم بر اومده. اون تو رزومه کاریش سریال Ugly Betty هم داره.
ریکا برای دادن قرضهاش مجبور میشه تو زمینهای که دوست نداره کار کنه. تو این صحنه فیلم تو یه کنفراس تو همون زمینه شرکت میکنه. لباس صورتیی که پوشیده بین دریایی از لباسهای تیره و مشکی، برجسته و خاصه. انتخاب و طراحی این لباس تو این صحنه متمایز بودن شخصیت ربکا رو از کاری که بهش مربوط نیست نشون میده و اینکه چقدر با بقیه فرق داره.
هم خونهای ربکا،Suze با بازی Krysten Ritterُ، تو این صحنه مشغول امتحان کردن و پرو لباس عروسیه و ربکا رو هم به عنوان ساقدوشش انتخاب کرده. ربکا شخصیتی شاد، پرانرژی، شوخ طبع و رنگارنگی داره که ترکیب همه اینها رو میتونیم تو لباسی که تو اینجا تنش کرده ببینیم.
ربکا به هیچ حراجی نه نمیگه. اینجا اشتیاقش رو موقع دیدن چیزی که بهش علاقه داره خیلی خوب از چشمهای گرد شدهش میشه دید. کتی که تو این صحنه پوشیده از لباسهای مورد علاقهشه و قراره بعدا نقش مهمی تو فیلم داشته باشه. برای همین انتخاب طراح برای طرح و پترن خاصش خیلی هوشمندانهست. بیننده با یه بار دیدنش یادش میمونه و تو صحنههای بعدی میتونه تشخیصش بده.
تو یکی از همین حراجها ربکا یه شال سبز میبینه که اول قصد خریدش رو نداره ولی ذهنش ( در اینجا مانکنی که تو عکس میبینید ) اون راضی میکنه که به این شال نیاز داره و برای مصاحبه کاریش بهش اعتبار میده. این شال یکی از تکههای کلیدی فیلمه و تو روند فیلم نقش مهمی داره. طراح لباس به یه شالی احتیاج داشته که ساده ولی خاص باشه. این شال برند دولچه و گاباناست که چند سال پیش نسخه اصلیش رو برای طراح فرستاده بودن و اون ایده به وجود اومدن <<دختری با شال سبز>> در فیلم میشه.
بعد از محکم شدن موقعیت ربکا در کارش، به یک کنفراس در میامی که منطقهای گرمسیریه دعوت میشه. برخلاف کنفرانس قبلی، اینجا یه کت و دامن شیکتر میپوشه که رنگ تندی نداره. ولی با توجه به شخصیت شاد و پرانرژی که داره، با رنگ سبزی که زیر کت پوشیده و گردنبندی که انداخته باز هم از کسایی که تو اون جمع هستند متمایزه. در صحنهی بعدش که میخواد برقصه و کتش رو در اورده میتونیم تاپ سبزی که پوشیده رو ببنیم. که رنگش هم به شخصیتش میخوره و هم منطقهای که رفته.
تو یکی از مهمونیهایی که دعوت شده، ربکا که داره تلاش میکنه صرفهجو تر باشه، یکی از لباسهایی که از قبل داشته رو میپوشه. من ستی که با لباسش درست کرده که ترکیبیه از طرحهای طراحان مختلف رو دوست داشتم. لباس مدل ژاپنی که اون موقع مد بوده، با کت کار شده و جواهرات قدیمی همراه با کفش Christian Louboutin.
این فیلم ژانر کمدی – رمانتیکی داره و بر اساس یه رمان به همین اسم نوشته شده. این فیلم شمارو به دنیای رنگی ربکا میبره و شما میتونید لذت خرید کردن و همچنین عواقب زیاد خرید کردن رو کنارش تجربه کنین. اگر عاشق خرید کردن هستین و به فشن علاقه دارین بهترین گزینه برای گذروندن تعطیلاتتونه.
اگر فیلم رو دیدین حتما نظرتون رو برام بنویسید. خوشحال میشم نظر شما هم راجع به این پست و فیلم بدونم.
من هم این فیلم رو دیدم. و تا قبل دیدن این فیلم شاید واقعا نمیدونستم تا چه انداره به خرید کرد معتادم. واقعا فیلم جالبیه و علاقه ی من رو به زمینه ی مد و فشن دوچندان کرد. ممنون واسه نوشته های رنگیتون.
من این فیلم رو چند ماه پیش دیده بودم. از فیلم خوشم اومد. و طراحی های لباسش هم همونطور که شما توصیف کردید واسم جالب بود. ولی حقیقتش من چون آدم اهل خرید بیش از حد نیستم گاهی خیلی عصبی و کلافه میشدم از حالی که اون دختر داشت. مخصوصا مواقعی که مانکن های پشت شیشه صدای مغزش میشدن. حقیقتش برای خیلی کلافه کنندست که یه نفر نتونه اراده کنه و اون چیزی رو که نباید بخره بخره. چون وقتی آدمی زیاد از حد خرید میکنه حد و مرز سلیقه ایش خراب میشه. برای مثال یه نفر مدل لباس پوشیدنش خانمانست. یه نفر هم لباس های راحتتر و ورزشی رو میپسنده و …. ولی من دیدم آدمهایی رو که از بس خرید کردن سلیقشون مثل شتر گاو پلنگ شده. یعنی هیچ حد سلیقه ای خاص و درستی ندارن و حتی… ادامه دیدگاه »
ممنون از نظرت جامع و کاملت. حرفت کاملا درسته. من وقتی داشتم فیلم رو میدیدم، سلیقه خاصش رو تو لباس پوشیدن رو به حساب همین زیاد خرید کردنش گذاشتم. چون استایلش با استایلی که ما به عنوان ترند و مد روز میشناسیم فرق میکرد. استایل مخصوص به خودش بود که خیلی شلوغ و رنگارنگ بود.
این فیلم از اون فیلماییه که علاوه بر جلب کردن توجه آدم به لباس،ذهنو به اینکه چقد خرید میتونه خوب باشه هم معطوف میکنه. چیزی که توی فیلم 27dresses دیده نمیشد. شایدم چون من زیاد آدم اهل خریدی نبودم انقد اثرگذار بود این بخشش واسم:)) ولی توجهم به نوع لباسا، توی 27dresses خیلی بیشتر بود برام تا این فیلم. در کل ولی به هر صورت جذابه واسه بیننده، با اینکه از سری فیلمایی نیستن که تعمق خاصی بخوان ولی دیدنشون لذتبخشه. جدا از این بحث لازم میدونم بگم که واقعـــاً وبلاگت رو دوست دارم، معنی واقعی پستهای پربار رو میشه اینجا دید. فکر کنم هر پستی توی آرشیوت بود رو با دقت خوندم و لذت بردم و شاید علاقهم به طراحی لباس هم یکمیش نشأت گرفته از اینجا بود:)) بههرحال امیدوارم موفق باشی و همینجوری ادامه بدی و از این… ادامه دیدگاه »
من اون فیلمی که گفتی رو ندیدم ولی آره این یه فیلمی بود که برای سرگرمی خیلی خوب بود و موضوعشم چیزی بود که قابل لمس و درک بود. ممنونم ازت خوشحالم پستهارو دوست داشتی
3>